درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
رمان 4- گتسبی بزرگ
این رمان بر خلاف باقی کتابهای این فهرست که از همان اول کار میخکوبتان میکند، یک مشکل کوچک دارد، آن هم این که «گتسبی بزرگ» را شما اگر به عنوان یک داستان معمولی مثل هزاران داستان دیگر بخوانید اذیتتان نمیکند ولی وقتی آن را به چشم یک شاهکار دست میگیرید و مدام توقع یک چیز فوق العاده را دارید، متاسفانه رمان همین طور هی ناامیدتان میکند و ناامیدتان میکند تا وقتی که به فصل آخر برسید و آن جاست که یک باره مات و مبهوت شکوه این داستان خواهید شد. برای این که نمک آن غافلگیری از بین نرود، انتهای داستان را تعریف نمیکنیم و همین قدر میگوییم که جی گتسبی با اسم واقعی جیمز گست، پسر جوان جاهطلب، بی دانش، رمانتیک و ماجراجویی است که بعد از شرکت در جنگ جهانی اول توانسته با درجه افسری برای خودش میان اشراف نیویورک جایی دست و پا بکند اما هنوز هم از درون غمگین است و نمادی به حساب میآید از نسل جوانهایی که از طرف بقیه درک نمیشوند و به قول نویسنده کتاب متعلق به «نسل از دست رفته» ( یک چیزی معادل همان «نسل سوخته خودمان») است. کافی است دل به دل کتاب بدهید و با آن جلو بروید و خودتان را توی شخصیت گتسبی ببینید و الی آخر. 5- ناتور دشت/ انتشارات نیلا «ناتور» یعنی نگهبان، یعنی مواظب. اسم داستان هم از این جا آمده که هولدن کالفید- قهرمان داستان- آرزو دارد یک روزی بتواند خواهر نه ساله اش فیبی و باقی بچهها را ببرد در یک دشت وسیع و بگذارد آنها هر چقدر میخواهند بازی کنند و خودش هم نگهبانی باشد در کناره دشت که نگذارد بچهها توی دره بیفتند. احتمالا از همین آرزو میتوانید بفهمید هولدن 17 ساله - پسر بچه ای که از مدرسه اش در رفته و از همه چیزهای گند جامعه آمریکا بدش میآید- دقیقا چه جور موجودی است و داستانی که تک گویی بلند همچین آدمی باشد، چه جور داستانی است. بله، ناتور دشت کتاب تلخی است، اما این تلخی از آن نوعی است که برای همه ما آشناست، تلخی تاسف خوردن و معصومیت از دست رفته کودکی. هولدن برای این آن قدر افسرده است که دارد از دنیای کودکی فاصله میگیرد و آن دره ای که هولدن نمیخواهد بچهها تویش سقوط کنند دره خطرناک و کثیف دنیای آدم بزرگهاست. شک نکنید که ناتور دشت یک شاهکار است، شاهکاری که سالینجر خواسته با آن نبوغش را به رخ بقیه بکشاند. نظرات شما عزیزان: یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : Hadi
![]() ![]() |